عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
شاعر : علیرضا وفایی
نوع شعر : مدح
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
قالب شعر : مربع ترکیب
اذکار تـسـبـیـح مـناجاتـم طرب داشت محراب گـویا نیت عرض ادب داشت
نام علی میجوشد و سجاده تب داشت ذیالحجۀ این روزها بوی رجب داشت
شام سقـیفه مُرده و صبح غـدیـر است
کافر بمـیـرد هر که بیحُبّ امیر است
یکـتـا خـدا، یکـتـا عـلی، یکـتـا پیـمبر تکـلـیف را روشن نـمود آنجا پـیـمـبر
فـرمـوده مـدح حضرت مولا پـیـمـبـر دسـت عـلی را مـیبـرد بـالا پـیـمـبـر
اتـمـام حجّـت کرد با گمراه و بدخـواه
پـس نیست دسـتی روی دسـتان یـدالله
از دشمنانش پست و بیبنـیادتر نیست از بـنـدۀ حـیـدر کـسـی آزادتـر نـیست
از خــانـۀ مـولای مـا آبـادتـر نـیـسـت از شخص زهرا هیچ شخصی شادتر نیست
اسـم علی حک شد به گردنـبـند زهرا
دنـیـا نـمیارزد به یک لـبخـنـد زهـرا
بیبیست شخص فاطمه آقاست حیدر مـادر بـتـول و حضرت باباست حیدر
مانـند کـفـو خویش بیهـمتاست حـیدر مـولاتـنـا زهـرا و مـولانـاست حـیـدر
هرکس که مهر حـیدر و زهـرا ندارد
در جــرگـۀ انـسـانـیـت هـم جـا نـدارد
در خشکسال حسرتم باران دلم خواست من بیسر وسامانم و سامان دلم خواست
چون درد بیدرمان شدم درمان دلم خواست یاد نجف افـتادهام، ایـوان دلـم خواست
شکرت همینکه سایهات را کم نکردی
گــنــدابـی آدم شـد مــرا آدم نـکــردی
عالی نجف، اعلا نجف، والا نجف بود یکتا نجف، زیبا نجف، رویا نجف بود
چون احسن الاحوال دلها را نجف بود حـتـی شـروع اربعـیـنـم با نـجـف بود
اذن پــیـاده رفـتــنـم را مـرتـضـی داد
وقتی قسم دادم به زهرا… کـربلا داد
هر چند ما از سـیـنـه چاکـان شـمائـیم عـبد نجـف هسـتیم و لنگ کـربـلائـیـم
بـعـد از غــدیــر آمـادۀ مــاه عـزائـیـم بـوی مـحــرم آمـده، سـر بـه هـوائـیـم
آهـسـتـه آهـسـتـه بـنـی هـاشـم مـیآیـد
کـم کـم صـدای اکـبـر و قـاسـم مـیآید
بر روی لبها خنده هست و نیست ناله دارد به دور نـاقـههـا از نــور، هـالـه
در کــاروان خـویـش دارد بــاغ لالــه بـر شـانـۀ عـبــاس مـیآیــد سـهسـالـه
این کـاروانیهـا چـقـدر اطـفـال دارند
حتی زنان در دست و پا خلخال دارند
آغوش گرم مادری با شیـر خوارهست تنـظـیـم لالائـیـش هم با گـاهـوارهست
در گوش دختر بچه ها هم گوشوارهست اینجا نه معجر سوخته نه پاره پارهست
هم کاروان، خورشید و هم مهتاب دارد
مـشـک عـمـوی بـچـههـا هم آب دارد
اینـجـا نـخـنـدیـدنـد بر چـشـم تـری هم اینجا نبـردنـد از کسی انگـشـتـری هم
ایـنجا نـخـورده تـازیـانـه دخـتـری هم حـتی نـبـریـدنـد در مـقـتـل سـری هـم
امـسـال شـاید یک مسـلـمـان آب آورد
یـک سـایـبــان بـالا سـر اربــاب آورد
|